تا حالا طرف حسابم سربازان دوره خودمون بود که چرا وقتی وارد وبلاگ میشن در قسمت نظرخواهی نظراتشون رو اعلام نمیکنن و این در حالیست که این وبلاگ چندین هزار تا بازدید کننده داشته و جناب جهان تیغ با این همه عظمت هر پستی که تو وبلاگ میزاشتم نظرشون رو اعلام میکردن .
اما الان حرفم به سربازان جدید هم هست :
این وبلاگ از وبلاگ های دیگه کپی نشده و تمام نوشته های این وبلاگ کار خودم و دیگر دوستان بوده .. من تمام راه و چاه رفتن به سربازی در پادگان حسن رود رو بهتون گفتم چون میدونستم شما هم مثل خودم از رفتن به سربازی اندکی واهمه دارید ..
حتی دوستانی که در قسمت نظرات سوالاتشون رو پرسیدن من در یک پست جدا بهشون جواب دادم .. بعضی ها هم که با ایمیل سوالاتشون رو پرسیدن که به اونها هم جواب دادم ...
حالا به نظر شما این سزاواره که از وبلاگ به عنوان تجدید خاطره یا راهنمایی برای سربازیتون استفاده کنی اما یک نظر خشک و خالی نزاری ؟؟؟
این ها لیست کاملی از مطالب و موضوعات وبلاگ است که شما میتونین با مراجعه به هر کدوم احیای خاطرات کنید :
البته در قسمت اخرین دست نوشته ها این لیست موجود میباشد ...
عکس های کسی که محبوب بچه های پادگان بود در پست قبلیه ... حتما ببینین
این هم مجموعه ای از عکسهای سربازی که برگرفته از گروه سربازان حسن رود که توسط ابراهیم یاری در فیس بوک ساخته شده و با همکاری پویا سلطانی...
دوستان عکس های دوران اموزشی من پاک شده و این در حالی است که عکس های وبلاگ بالا نمیاد پس دوستانی که تا حالا با من همکاری میکردن یه بار دیگه این زحمت رو متحمل بشن و واسم عکس ها رو میل کنن تا همه رو یکجا بزارم و این تجدید خاطره از بین نره ... درضمن عکس ها در سایز بزرگ باز میشه اگر از اینترنت کم سرعت استفاده میکنید باید کمی صبر کنید.
به جون خودم همینهارو داشتم . اگه داری واسم ایمیل کن
پویا
سلام
من امریه آموزش و پرورش گرفتم/دیروز نامه ام اومد افتادم حسن رود.امابچه ها میگن دوسه روز مونده به اعزام یه نامه دیگه برات میاد سربازیت 2ماه میوفته عقب.بعدش می افتی نیشابور.میخواستم بدونم امریه های آموزش و پرورش حتما می افتن نیشابور؟
جواب : اقا پویا با تشکر میکنم از بازدید شما از وبلاگ
باید خدمت شما عرض کنم که همون نامه ای که برای شما اومده و در اون کد ۲۳۴ قید شده شما پادگان حسن رود اعزام خواهید شد و نامه ی دیگه ای مبنی بر تغییر مکان سربازی ارسال نخواهد شد. لازم به ذکر است اصولا کسانی که برای امریه درخواست کرده اند به پادگان حسن رود اعزام میشوند... لحظات خوشی برایتون در پادگان ارزو میکنم
امیر حسین <
سلام پوریا جان
ما هم بالاخره رفتیم حسنرود و الان برگشتیم واسه مرخصی. توصیه هایی که کرده بودی خیلی به درد خورد. دمت گرم.
میخواستم از تو وبلاگت عکس درب ورودی پادگان رو بردارم اما عکسا نمیاد. نمیدونم چرا. اگه امکان داره واسم در اندازه واقعی و کیفیت خوب ایمیلش کن.
دمت گرم.
سال خوبی داشته باشی
جواب : سلام اقای امیر حسین ... مدتی سرم شلوغه ولی چشم در اولین فرصت .. قرار شده در یک پست جدا تمامی عکس ها رو قرار بدم ... امیدوارم لحظات خوبی در حسن رود گذرونده باشین. سال جدید رو به شما تبریک عرض میکنم ..
۲-
حمید
hsj_852002@yahoo.com
سلام. از تهران چطور میشه اومد پادگان حسن رود. با اتوبوس- با قطار هم میشه اومد یا نه. من اول باید برم سمنان خودم رو معرفی کنم بعد باید بیام اونجا. سمنان به من لباس میدن بعد مرخصی میدن تا خودم رو برسونم پادگان؟ من اول اردیبهشت ۹۰ اعزاممه. سوالام واقعا در حد ابتدایی شرمنده تجربه نداریم دیگه. تو یک پست در جواب یکی از دوستان نوشته بودی بعضی از مسائل رو به صورت خصوصی براش ایمیل میکنی . اگه مفید هست برای من هم ایمیل کن.
راستی باید اول سال جدید رو به شما تبریک میگفتم انشالله سال خوب و خوشی داشته باشی.
جواب :
شما از جایی که دفتر چه رو پست کردی و جوابشو گرفتی (یعنی برگ سبز نظام وظیفه) از همون شهر هم اعزام میشی ... یعنی شهری که شما اعزام خواهید شد مطمئنا مکان مخصوصی برای اعزام سریازان داره این مکان همون جایی هست که شما معرفی میشید.
لباس ها در خود پادگان حسن رود یا پادگان شهیدنامجو به شما تحویل داده میشود و بعد به مرخصی چند روزه میروید (البته اگه این روال مرخصی هنوز پابرجا باشه )
شما هم سال خوب و سرشار از نشاط داشته باشید امیدوارم این سال ُسال سبزی برای شما باشد
اقای سجاد ارشد اتاق ۵ خوابگاه شماره ۱ دوره ۶۲
با ایمیل kh.sajad@yahoo.com
ضمن تشکر از شما برای بازدید از این وبلاگ باید خدمت شما عرض کنم که عکس هایی که در وبلاگ مشاهده میکنید حاصل همکاری دوستان دوره ۶۲ میباشد .. بنده جز تعداد محدودی عکس ندارم ..
شما اگه عکس و خاطره ای دارید میتونید برای زنده نگه داشتن ان برایم میل کنید تا در اسرع وقت به اسم شما در وبلاگ ثبت بشه ...
با تشکر ....
دومین روز تیر 88... ساعت 6:30 صبح پشت درهای بسته پادگان منتظر هستیم ... ماشینهایی که با سرعت در حال رد شدن از جلوی ما هستند رو نظاره میکنیم ..هوا گرم و شرجی ، همدیگر رو نگاه میکنیم مات و مبهوت هستیم ..بعد از 2ساعت به ترتیبی نه چندان منظم وارد پادگان میشویم ..شنیدم یک دژبان میگفت فندک ،سیگار ،موبایل ،شارژر... ورودش به داخل ممنوع است.هرکسی اینها را به همراه دارد یک بلایی سرش میاوریم و وقتی بازرسی کنیم با این موارد روبرو شویم برخورد میکنیم ..
به داخل سالنی به خط میشویم ودر همان جا هم تقسیم ...سکوها و دروازه های فوتبال نشان دهنده ورزشی بودن این مکان است
راهنمایی میشیم به سمت خوابگاه ها و ساختمانمون ..وای هوا چقدر گرمه عرق از سر و رومون میچکه
شلواری که به من رسیده دراز میگه کوتاهش کن میگم چشم قربان میگه اینجا قربان نداریم باید بگی جناب .. چشم جناب
میریم ساکها رو میزاریم یه گوشه واسه نهار اماده میشیم ...اولین غذای سربازی چند قاشق میخورم .. اه اه اه
.. خدایا میشه یکم خوابید ساعت 6 صدایمان میکنن واسه شام... اخه کجای دنیا 6 شام میخورن .. عجب گیری کردیم ... نظافت شست وشو با بی ابی مگه میشه ؟ ... چی دوباره نظافت کنیم ؟؟ برو بابا ... طریقه انکاد کردن تخت توسط سرکار سوری ..ساعت 10 خاموشی ... ساعت 5:30 بیداری...صبحانه ... نظافت... اقایون صبح بخیر ! صبح بخیر جناب (کوفت) ... تذکرات و قوانین در پادگان ...بیگاری و حمالی و...
به چپ چپ! نشستن نظامی! برنامه سین ... چپ راست چپ ، خبر! صدای پا نمیاد .... بازدید خوابگاه ، فرم کمد ، بازدید انکارد تخت ، نظافت خوابگاه.... خیس بودن کف خوابگاه...
از نو فرمودند... گتر کردن ...واکس زدن ...ایراد گرفتن های بنی اسراییلی ...گم شدن کلاه ...داشتن کلاه های اضافی ...
منشی ها حمزه اون منشی شیرازی ...دراز کشیدن رو زمین خوابگاه ...اجازا نداشتن رفتن روی تخت .... زنگ زدن با خانه .... بگو مگوهای تو خوابگاه .... رقص . اواز ... وای دلم تنگ شد واسه حامد و دازی و دوست محمدی و پویا و هادی و غر زدن های بریامون (وارفتگی تا چه حد ) ...خاطرات کیانوش تو اردوگاه (چقدر فک میزدی بابا)
بیشینن گفتن های سوری .. کلاس های عقیدتی و خودسازی (حسایس ساخته شدیم)....اسم اخونده چی بود؟؟؟؟ بهداری (مگه مریضی)؟ مرخصی های 13 روزه بعضی ها ...پاس شب (مزاحم تلفنی با اون گروهان) ... تحویل گرفتن اسلحه ژ-3 ...رژه با اسلحه ... بیخیال شام تن ماهی... بعد از ظهرهای لب ساحل ... لباس شستن ....اون پیرمرد و پیرزن روبروی پادگان ...لباسا رو بزاریم پیششون ../رفتن تا انزلی و رشت (دختر بازی با لباس سربازی؟) ... به نظرت موبایل و سیگار رو چطوری ببریم تو؟؟(بزار تو پوتین اونجا رو نمیگردن)
جکع کردن برگ درختان ... اب پاشی جلوی خوابگاه ... سیگارهای جاسازی شده ... شایعه ها ترخیص 23؟ اردوگاه ... خوابیدن 2نفری تو چادر نیم نفری ... شن ماسه ..تیر اندازی شبانه .... ترخیص ... گم شدن پوکه ...گاز اشک اور نارنجک دود زا ... اردوگاه تمام شد ..یک نفس عمیق ... اوه راستی پشه ها.... جنگ روانی مرخصی ... ورزش صبحگاهی ... چرت وپرت های گرفمی ( دویدم ودویدم ، دشمن را دیدم بر رویش پریدم) ....
گرفتن لباس های سفید غیر امریه ها ..... چهارشنبه ترخیص؟(بابا یکی حقیقتو بگه)....
تمرین رژه در حضور ناخدا ....امریه ها اماده نیست ... ترخیص نیستیم ... نظافت و جمع کردن پتوها ... بازار روبوسی و خداحافظی داغ است ... امریه دارها داریم میریم ... برگه ها رسید ..... سربازیم تمام شد ...بدرود حسن رود
داشتم قانون اساسی رو با توجه به رشته ی تحصیلیم مطالعه میکردم که به چند تا اصل برخوردم که گفتم تو وبلاگ بزارم من که خیلی خوشم اومد شما چی؟
بخشی از اصل ۹
هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.
اصل ۲۳ – منع تفتیش عقاید
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
اصل ۲۷
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
اصل ۳۵
در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد
اصل ۳۷ – اصل برائت
اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
اصل ۳۸ – منع شکنجه
هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل ۳۹
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است
خوب دوستان گلم خدمت من هم به پایان رسید ... کار این وبلاگ هم قریب است که به پایان برسد ... لحظات خوبی در کنار هم بودیم و همکاری خوبی داشتیم ...
اما اینا ملاک اصلی من نبود ... ملاک اصلی من این بود که تا سالهای سال وقتی این وبلاگ رو باز میکنی بتونی تجدید خاطره کنی و به یاد من حقیر هم باشی و بدونی یه پوریا کشفی بود که خاطرات رو زنده نگه داشت ... (البته همکاری دوستانی مثل : حمزه ملکیان ُ مرتضی محسن زاده ُ پویا سلطانیُ علی اکبر دیبا ُ هادی غیبی ُ حامد عبدالعلی پورُ مبین حاتم مبنیُ کیانوش صدیق نوازُ ابراهیم یاریُ نیما دهقان و... فراموش نشدنیست)
یک پست دیگه تو این وبلاگ میزارم و اخرین پست این وبلاگ به حساب میاد و به بعد هم فکر نکنین دیگه تو وبلاگ نمیام و این اطمینان رو داشته باشید روزی حداقل یکبار به وبلاگ سر میزنم ...
و منتظر نظرات شما و ایمیل های که راجع به خاطرات و عکس های دوران سربازی چه دوره ۶۲ و چه دوره های دیگه و چه پادگان شهید نامجو و چه پادگان های دیگه که با اسم خودتون در وبلاگ ثبت میشه خواهم ماند.
در پایان لازم میدونم از جناب جهان تیغ و سرکار سوری که از بیننده های اصلی وبلاگ بودند و همینطور جناب بریامون که به دلیل ساخت این وبلاگ از من شاکی شدند و جناب چوبدار و ناخدا دهقان تشکر کنم و اگر مطلبی در وبلاگ با تمایلاتشون سازگار نبوده عذر خواهی میکنم و هدف این وبلاگ صرفا یاد اوری خاطرات خوش سربازی بود .
و از دوستانی که از بینندگان همیشگی وبلاگ بودن چه کسانی که نظرات اونها همیشه پابرجا بود وچه کسانی که بدون نظر بودند کمال تشکر رو دارم .
همچنین از امین دفتری ُ محمد دازی ُ هادی خانبازیانُ مصطفی رحیم ابادی؛ امین سیدی؛عبدالرحیم طریک ؛مهدی عبدالهی ؛حماد و... که به دلایلی نتوانستند از بینندگان اصلی وبلاگ باشند و گهگاهی به وبلاگ سر میزدند تشکر میکنم ...
توجه :
دوست خوبم اقای ابراهیم یاری در فیس بوک گروهی به نام سربازان پادگان شهید نامجو ایجاد کردند که میتوانید با عضویت در گروه با دوستان سربازتون در تماس باشید و از دیگر مزایای این گروه استفاده کنید....
این هم لینک عضویت :
http://www.facebook.com/home.php?sk=group_151880361533521&ap=1
ای دی ابراهیم یاری در فیس بوک:
ebrahim yari
امیدوارم تا پایان عمرتون نظراتتون رو در وبلاگ ببینم ..
دلم برای همتون شدیدا تنگ شده ....
پست بعدی یا اخرین پست این وبلاگ هم خلاصه ی جالب و خواندنی این ۲ماه اموزشی هست ....
ای دی من در یاهو:
spiders_king_usa
ایمیل:
ای من در فیس بوک :
pourya kashfi
موفق و موید و سبز باشید
سلام اقا محمد عزیز ...
در پاسخ به سوالاتی که فرمودید باید خدمتتون عرض کنم :
۱-لباس دوران اموزشی شما خاکی است و اصلا سفید نیست .لباس سفید برای بعد از اموزشی هست که باز هم شامل شما نمیشه چون امریه دارید..
۲-شما داخل پادگان نمیتونید دوربین و موبایل و هر چیزی در این باره ببرید .. اما جلوی درب پادگان سوپر مارکتی داره که میتونید با پرداخت ۲۰۰۰ تومان موبایل خود را تا اخر دوره اموزشی در انجا نگه دارید.(صرفا برای مرخصی های شما که بدون موبایل نباشید)
۳-این عکس ها توسط عکاس سیار پادگان گرفته شده ... البته بعضی ها هم به شیوه های مختلف موبایل هایشان رو وارد پادگان میکردند...
۴-روز اول که لباسهایتان رو گرفتید به مرخصی حدودا ۵روزه خواهید رفت . البته دادن مرخصی احتمال است و احتمال ان زیاد است ..
۵- مرخصی میان دوره ندارید اما از بابت مرخصی خیالتان راحت باشد . چون مرخصی انقدر داده میشود که راضی باشید ..اما بی عدالتی در مرخصی ها هم خواهید دید.
۶-متاهل بودن تاثیر چندانی نداره اما خوب بی تاثیر هم نیست .. چه بسا کسانی بودند که تا اخر دوره اموزشی به دلیل اخلاق تند و توهین امیز فرمانده ُ درخواست مرخصی نکردند .
امر دیگه ای بود در خدمتم .
قابل توجه سربازان عزیز به زودی عکس هایی خواهم گذاشت که تا حالا ندیدید