جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

روز نیروی دریایی

هفتم آذر روز سیادت نیروی دریایی
هفتم آذر روز اقتدار نیروی دریایی
هفتم آذر روز افتخارآمیزی نیروی دریایی
هفتم آذر روز پرحماسه نیروی دریایی
هفتم آذر روز تاریخی نیروی دریایی
هفتم آذر روز سربلندی نیروی دریایی
هفتم آذر روز ولایت مداری نیروی دریایی
هفتم آذر روز دلاوری نیروی دریایی
هفتم آذر روز فداکاری نیروی دریایی
هفتم آذر روز عزت آفرینی نیروی دریایی
هفتم آذر روز حماسه ی جاودانی نیروی دریایی
هفتم آذر روز ماندگار نیروی دریایی
هفتم آذر روز سرافرازی نیروی دریایی
هفتم آذر روز جانفشانی دریادلان نیروی دریایی
هفتم آذر روز حماسه آفرینی نیروی دریایی
هفتم آذر روز فراموش ناشدنی نیروی دریایی
هفتم آذر روز عاشورایی نیروی دریایی
هفتم آذر روز از خود گذشتگی نیروی دریایی
هفتم آذر روز ایثارگری نیروی دریایی
هفتم آذر روز ماندگار هشت سال دفاع مقدس نیروی دریایی
هفتم آذر روز غرورآفرینی سربازان دریادل نیروی دریایی
هفتم آذر روز خاطره انگیزی نیروی دریایی
هفتم آذر روز پایداری نیروی دریایی


نگاشته شده توسط منشی گد2 گر1 دوره 62-  امیرحمزه ملکیان

اطلاع رسانی در مورد شایعه

یکی از دوستان در قسمت نظرات اعلام کرده بود که جناب جهان تیغ دچار بیماری قلبی هستند و وضع ایشان وخیم است


در جواب ایشان باید خدمتشون عرض کنم که با جناب جهان تیغ تماس گرفته شد و ایشان در سلامت کامل بسر میبرند و این خبر را کاملا تکذیب و فرمودند شایعه ای بیش نبوده


انشاا.. سایشون همیشه بالا سر سربازان حسنرود باشد و از اخلاق و بیانات ایشان بتوانیم پندهایی بیاموزیم


....

 و اما راجع به وبلاگ : زین پس تصمیم دارم خبرهایی که دوستان در مورد حسنرود به اطلاع من میرسانن در وبلاگ قرار داده تا بتوانم اطلاع رسانی جامعی داشته باشیم.


روز اخر خدمت هم بهتون توضیح دادم و بعید میدونم موردی رو از جا انداخته باشم .اگر موردی بیاد اوردم حتما خدمت بازدید کننده های عزیز عرض مینم ..


من هر چند روز به این وبلاگ سر میزنم سوالی داشتید در خدمتتون هستم..


زنده باد حسنرود

جواب

سلام.
من خدمت قبلی دارم. 7 ماه. اول آبان 90 هم اعزام شدم به حسن رود. 2 آبان به ما که خدمت قبلی بودیم 12 روز مرخصی دادن و بقیه رو نگه داشتن. گفتن 14 آبان اینجا باشید.
حالا موندم این 12 روز مرخصی رو بابت چی به خدمت قبلی ها دادن؟ بابت اینکه بریم لباسایی که قبلا گرفته بودیم رو ردیف کنیم (چون لباسی هم به ما ندادن)
یا بایت اینکه ما کلا آموزشی نداریم و میخوان برگه های ترخیصمون به دستشون برسه؟
خلاصه سر خدمت قبلی هایی که یا شما اعزام شدن، چه بلایی اومد؟
ممنون 

 

 

پاسخ :کسانی که قبلا خدمت کرده اند عمدتا از دیگران جدا می شوند و به واحدی دیگر منتقل می شوند و باید قسمتی از امور آموزشی را بگذرانند همچنین به این دسته از سربازان لباس داده می شود.

اموزشی را چگونه به پایان رساندیم ؟

اموزشی را چگونه به پایان رساندیم ؟

 


یا نوشته های زیر تخت ها را می خوانند.
یا خود را به خواندن کتاب مشغول می کنند.
یا به حمام می روند تا میکروب زدایی شوند.
یا به ورزش می پردازند تا برای فردا آماده شوند.
یا به گوشه ایی می روند و در فکر غرق می شوند.
یا می خوابند و در خواب به شهر خود سفر می کنند.
یا می خندند و می خنداندند تا به شادی ایام را سپری کنند.
یا به گردش درون شهری می روند تا به مشکلات شهری پی ببرند.
یا به حال دنیا و مردمانش غصه می خورند و درپی ساختن آن هستند.
یا رقصیدن را تمرین می کنند تا برای جشن عروسی خود مهیا شوند.
یا لباس های نظامی را می شویند و بهداشت را شرمنده خود می سازند.
یا با دوستان خود بازی می کنند تا به جام جهانی گل یا پوچ صعود بکنند.
یا در حال آموزش خوانندگی هستند و در اندیشه نخستین کنسرت خود می باشند.
یا خاطرات را می نویسند تا در آینده برای نواده گان خود یادگاری به جا بگذارند.
یا در صف دستشویی مشغول گذران زمان هستند تا از فشارهای روزگارشان بکاهند.
یا در حال جمع آوری اطلاعات سربازان برای فرماندهان هستند تا به مرخصی بروند.


نگاشته شده توسط منشی گد2 گر1 دوره 62- جناب امیرحمزه ملکیان

روز اخر و بغض بچه ها

یه روز مونده بود به پایان دوره اموزشی چقدر خوشحال بودیم انگار انرژی بچه ها مضاعف شده بود .میزدیم و میرقصیدیم و خوش تر از همیشه بودیم . 

بازار دفتر های خاطرات داغ شده بود .این جمله ها از همه بچه ها شنیده میشد : داداش بعد از اموزشی ما رو فراموش نکن - داداش حتما بیا به شهر ما - دلم برات تنگ میشه و ...


اما کم کم داشتیم به ساعت خاموشی برای خوابیدن نزدیک میشدیم دیگه یه دلهره خاصی افتاده بود تو دل بچه ها .حس و حال عجیبی بود .نمیدونیم چرا اینجوری شده بود انگاری دلتنگی خوانواده هامون فراموش شده بود .


خلاصه شب اخر باز هم مثل سابق جواد پسیندیده و دیگر بچه ها شروع به خوندن و پای کوبی کردند حتی اون شب اخر از کسانی که انتظار نداشتیم مثل علی اثباتی که ملقب به پیر پادگان بود و همینطور شیر علی که فردی ساکت بود هم میرقصیدند.


خلاصه این رقصیدن ها تا ساعت دو ادامه داشت .

بعد از یه خواب همراه با دلهره ساعت 7 بلند شدیم که بر خلاف روز های قبل کسی با کارمون کاری نداشت و ازادی ما به مراتب بیشتر بود .

بچه های امریه دار منتظر برگه های امریشون بودن و بچه های عادی هم منتظر برگه های ترخیص .


بدون شک و به جرات میگم همه یه بغضی تو گلوشون گیر کرده بود اما این غرور نمیزاشت که این بغض رو بروز بدن .انگاری تمام سختی های پادگان رو فراموش کردند . بچه ها خیلی به هم وابسته شده بودند .. خوب حق هم داشتن قریب به 60 روز رو  با هم بودن ..


خبر رسید که برگه های امریه اماده شده که این لحظه بدترین لحظه بود بغض بچه ها به نهایت رسیده بود. همه میخواستیم موقع خداحافظی گریه کنیم اما غرورمون نمیزاشت.

حتی یکی از بچه ها موقع خداحافظی با من نتونست خودشو کنترل کنه و همین که موقع سرازیر شدن اشک هاش بود خداحافظی رو کوتاه کرد که من اشک هاشو مشاهده نکنم.


از چهره سرکار سوری کاملا مشخص بود که چقدر ناراحته .. لحظه ی عجیبی بود .. چقدر سخت شده بود . دیگه قرار بود از  دوستامون ، دوستهای صمیمون ، دوستهایی که شب های اردوگاه با هم بودیم ، دوستهایی که سالن و خوابگاه رو با هم تمیز میکردیم ، دوستهایی که با هم جیم میزدیم ، جدا بشیم.

(همین الان هم که اینا رو مینویسم بغض تو گلومو گرفته )


خداییش وقتی میخواستم از سرکار سوری خداحافظی کنم دیگه کم مونده بود جلوش زار زار گریه کنم.

یه حسی میگفت کاش میتونستیم چند روز دیگه با هم باشیم اما چه فایده که دیگه باید میرفتیم..


خلاصه خداحافظی ها به پایان رسید و رفتنی شدیم . با تمام ناراحتی رفتیم ترمینال و ماشین گرفتیم و به سمت شهرمون حرکت کردیم ..

چند روز بعد از ترخیصمون  در اینترنت و فیس .. و تلفن و .. خبر همدیگه رو داشتیم اما با گذشت زمان کم کم این خبرگیری ها به کمترین حد خودش رسید به طوری که الان با گذشت یک سال و اندی فقط از سه نفر خبر دارم..


در پایان باید به خدمت  حامد عبدالعلی پور و پویا سلطانی و کوروش دازی و کیانوش صدیق نواز  عرض کنم که تا عمر دارم خاطات خوبی که باهاتون داشتم رو فراموش نمیکنم و همیشه دوستتون دارم ..ایشالا فرصتی بشه هممون دور هم جمع بشیم


موفق و موید باشید


احترام نظامی با شلوارک

احترام نظامی با شلوارک :
در دوره آموزشی با توجه به اینکه منشی گروهان بودم اتاق فرمانده بعد از رفتنش در اختیارمن و همکارانم بود معمولا هر شب با تعدادی از دوستان هم خدمتی جمعی کوچک را در دفتر تشکیل می دادیم و در خصوص روزگار صحبت می کردیم و خاطرات بسیاری را رقم می زدیم که یکی از آنها به شبی بر می گردد که یکی از سربازان نیروی دریایی و رفیق هومن رفیعی (اهل لاهیجان) منشی دیگر گروهان با لباس نظامی سفید مهمان آن شب ما بود و در حال گذران ایام بودیم که ناخودآگاه هادی غیبی (اهل تهران) شاد و شنگول داخل شد و با دیدن مهمان ما به سرعت از اتاق فرماندهی خارج شد و دقایقی دیگر با لباس نظامی به داخل اتاق بازگشت و محکم پاهای خود را به نشان احترام به هم کوبید و با دیدن وضعیت پوشش او گل از گل دوستان شکفت چرا که هادی غیبی شلوارک و دمپایی به پا داشت و بر روی اتیکت لباس هم نام هومن رفیعی بود. 


ارشد گروهان هنگامی که وضعیت خود را نظاره کرد با چهره ایی برافروخته که نشان از استرس داشت چندین بار عذرخواهی نمود و دستپاچه بیرون رفت. 


در این بین ما مات و مبهوت بودیم که از چه کسی ترسیده و پوزش می طلبد که ساعتی بعد با رفتن به آسایشگاهش فهمیدیم او گمان کرده مهمان ما افسرسین بوده و بدین جهت ترس وجودش را فرآگرفته بود و هنگامی که قضیه را به او گفتیم بیشتر از ما خندید و به جمع شاد ما افزوده شد و شبی دل انگیز را رقم زدیم.



نگاشته شده توسط منشی گد2 گر1 دوره 62- جناب امیرحمزه ملکیان

سوالاتی که در ذهن اعزامی ها(سربازان جدید) متبادر میشود

1- لباس دوره اموزشی در نیروی دریایی چه رنگی است ؟


پاسخ :  لباس اموزشی نیروی دریایی خاکی است .


2- بعد از اموزشی لباس ها چه رنگی است ؟


پاسخ : بعد از اموزشی سه دست لباس به رنگهای سفید ، سیاه ، خاکی تقدیم شما میگردد


3- دوره اموزشی چند روزه است و مرخصی ها به چه نحو است ؟


پاسخ : 56الی 58 روز دوره اموزشی شما خواهد بود که افراد بومی پنج شنبه ها و جمعه ها را در خانه هایشان بسر میبرند و افراد غیر بومی بستگی به قدرتشون و روابط گرمشون با منشی ها داره که جای نگرانی نیست و مرخصی به اندازه کافی دارید.


4- از کجا باید لباس خدم تهیه کنیم ؟


پاسخ : لباس خدمت روز اول در همون پادگان به شما داده میشه و بعد برای برابر کردن سایز لباس با اندامتون به مرخصی 3یا 4 روزه خواهید رفت.


5- ایا دوره اموزشی تجدید دوره هم دارد ؟


پاسخ : خیر اموزشی تجدید دوره ندارد .. اما انجام دادن حرکات ناشایاست امکان این هست که از سوی فرمانده به بازداشتگاه  از 12 تا 24 ساعت انتقال پیدا کنید. (بازداشتگاه تنها ضررش این است که در کنار دوستان و خوابگاه نیستید)


6- بعد از اموزشی به کجا اعزام میشیم ؟


پاسخ : بعد از اموزشی به شهرهایی اعزام میشین که در ان شهرها نیروی دریایی موجود باشد.مانند : سیرجان ، بندر عباس ، رشت ، سیستان و بلوچستان و ...


7- ایا متاهلی تاثیری در بعد از اموزشی دارد ؟


پاسخ : بله -امکان دارد به نزدیکترین نیروی دریایی شهرتون انتقال پیدا کنید.


8- از سهمیه ام بسیجی فعال و یا جانبازی پدرم و ... چگونه استفاده کنم ؟


پاسخ : دو ماه اموزشی اجباری میباشد و بعد از اتمام دوره اموزشی میتوانید با تحویل مدارک نسبت به کسری خدمت اقدام کنید.


9- حقوق اموزشی و بعد از اموزشی چقدر است ؟


پاسخ : دوران اموزشی برای افراد امریه دار حقوقی ندارد (البته قانونی در این مورد نداریم و کسی جوابگو نیست) و برای سربازان عادی برای دو ماه از 70 تا 100 هزار تومان ... و بعد از اموزشی ماهیانه 54000 تومان برای امریه دارها و در صورت دور بودن مسیر و منطقه محروم پول غذا و خواب هم به ان اضافق میشه و حدودا 90000 تومان .. و برای افراد عادی همون 50 تا 60 هزار تومان.


10- امریه چیست ؟


پاسخ : امریه یعنی به خدمت گرفتن ارگانها مانند استانداری و اداره ثبت اسناد و وزارت صنایع و معادن و دیگر اداره ها... که شما باید قبل از خدمت به اداره مربوطه تقاضا کنید که در صورت موافقت شما بعد از اموزشی دیگر در پادگان نخواهید بود و همانند یه کارمند با لباس کارمندی خواهید بود.



11-ایا امریه دارها میتوانند از کسری خدمت استفاده کنند؟


پاسخ : قانونی در این مورد وجود ندارد ولی برخی از اداره جات با صدور بخشنامه نسبت به نداشتن کسری اقدام میکنند و از شما در این باره تعهد اخذ میکنند.



12- ایا در دوران اموزشی و بعد از ان در روی کشتی خدمت رو میگذرونیم ؟


پاسخ: خیر بر خلاف اسم نیروی دریایی شما مانند بقیه سربازان خواهید بود.


13-اگر در حین خدمت دانشگاه قبول شدم چکار کنم ؟


پاسخ : با گرفتن نامه از دانشگاه مربوطه و تحویل ان به مرکز اموزشی که در حال خدمت هستید میتوانید بقیه خدمت را به بعد از دانشگاه موکول کنید.

 

۱۴- مدت اردوگاه در پادگان شهید نامجو چند روز است ؟ 

 

پاسخ : مدت اردوگاه ۳ روز است که فرماندهان اصولا مدت یک هفته را اعلام میکنند اما سه روز بیشتر طول نمیکشه که سرویس بهداشتی و خوابگاه و سلف در ۷۰۰ قدمی شما قرار دارد .

 

15- چگونه میتوان منشی شد و ایا پست مناسبی است ؟


پاسخ : .راجع به منشی شدن باید خدمتتون عرض کنم ما چند منشی داریم یه منشی کارهای مرخصی و منشی دیگر واسطه بین دو گروهان میباشد .. در کل منشی واسطه دو گروهان بشید خیلی خوبه چون از شست وشو و دیگر کارهای نظامی تا حدودی رهایی پیدا میکنید اما محدودیت هایی هم براتون به وجود میاد مثل اینکه شاید در موقع استراحت و بیکاری بچه ها شما مجبور باشید در اتاق فرماندهان حضور پیدا کنید .در مجموع پست خوبیست


16- ایا میتوان در دوره اموزشی با ماشین اومد و ایا پادگان پارکینگ اختصاصی دارد ؟ و در صورت وجود پارکینگ ایا هزینه ای دارد ؟


پاسخ : مشکلی برای ماشین اوردن نیست و  کنار پادگان دارای پارکینگ شبانه روزی میباشد که هزینه ای ندارد. وشما میتوانید در مرخصی های روزانه و تو شهری از ماشین خود استفاده کنید


17-افرادی که خدمت قبلی دارند اما به دلایلی مانند قبول شدن در دانشگاه و .. مجبور به ترک خدمت میباشند چکار باید کنند؟


پاسخ : شما میتوانید با داشتن نامه ای مبنی بر قبولی در دانشگاه از پادگان خارج و بقیه دوره اموزشی را بعد از دوره دانشگاه بگذرونید که بعد از دوره دانشگاه وقتی برای بقیه دوره اموزشی در حسنرود اقدام نمایید با حضور در پادگان و گرفتن نامه  از پادگان از بقیه دوره اموزشی معاف خواهید شد

سوال شماره 18 به عهده خود شما میباشد که در صورت جالب بودن سوال در این پست با جواب قرار میگیرد و در غیر این صورت در همون قسمت نظرات پاسخ داده میشود...




روز سقوط هواپیمای شهید نامجو و جواب نامه یکی از دوستان

امروز مورخ 7/7/90 مصادف با روز سقوط هواپیمای حامل شهید نامجو میباشد . 

 

سخنان زیر از همسرشون نقل شده است :‌ 

 

سه روز بعد از اسباب‌کشی به جبهه اعزام شد و قرار بود برای جشن سردوشی دانشجویان مراجعه کند. طبق معمول ما هم منتظر آمدنش بودیم و چون همه همسران، با نگرانی و دلشوره در غروبی غمبار به اتفاق مادرم و بچه‌ها در مقابل منزل به آسمان نگاه می‌کردیم و صدای هلی‌کوپترهای در حال عبور را به نظاره نشسته بودیم، خیلی دلمان می‌‌خواست که او با یکی از همین هلی‌‌کوپترها آن شب از راه برسد و ما موفق به دیدار او بشویم. خلاصه شب را با دلتنگی فراوان به صبح رساندم ولی احساس من چیز دیگری می گفت و اتفاقات ناگوار را در پیش روی من مجسم می‌کرد. صبح زود رئیس دفتر ایشان به اتفاق چند تن از بستگان به منزل آمدند و من از آنها خواستم که هر خبری شده بگویند، اما آنها برای رعایت حال من که چهار ماهه باردار بودم از دادن خبر خودداری کردند. هرچه اصرار کردم نگفتند، تا این که ساعت 8 صبح خبر سقوط هواپیمای C-130 حامل فرماندهان ارتش و بعد هم اسامی شهدای این حادثه ناگوار را از طریق رادیو شنیدیم. 

 

جواب نامه یکی از دوستان : 

 

سلام
ممنون از وب قشنگت
برگه سفید من اومده اما توش فقط نوشته اعزام به مرکز آموزش نیروی دریایی ارتش اصلا میخوام بدونم من هم مرکز حسن رود افتادم
بعد گروهان اول بهتره یا گروهان شهابی چون تو یه وب دیگه خوندم که از شهابی تعریف می کرد
اصلا میشه گروهانمون رو خودمون تعیین کنیم
و سوال آخر لباس سربازها چه رنگیه و لیسانس چه درجه ای داره ؟ 

 

با تشکر از بازدید شما دوست عزیز 

  

اصولا برگه اعزام سبز میباشد که در برگه کدی که قراره در انجا خدمت کنید رو ذکر میکنه حالا اومدن برگه ی سفید شاید به اختیار خودشون شما رو به یکی از مراکز اموزشی نیروی دریایی ارتش اعزام میکنند.  

البته حسنرود هم مرکز اموزشی نیروی دریایی هست که شایعات حاکی از این است که دیگه قرار نیست سرباز جهت اموزش اخذ کند البته صرفا شایعه است . 

در مورد گروهان ها گویا فرماندهان عوض شدند ولی به نظر من گروهان شهابی بهتر است البته فرق چندانی ندارد . 

اختیار انتخاب گروهان با خودتون نیست مگر در صورت داشتن اشنا. 

لباس دوره ی اموزشی شما که حدودا 2ماه میباشد خاکی است و بعد از اموزشی در صورت نداشتن امریه 3دست لباس مشکی ، سفید ، خاکی دریافت خواهید کرد. 

درجه لیسانس ناوبان دوم میباشد که در اموزشی تاثیری ندارد.

مدارک لازم جهت صدور کارت پایان خدمت و جواب نامه یکی از دوستان

مدارک لازم جهت صدور کارت پایان خدمت:
۱)  4 قطعه عکس 3*2 با لباس مشکی.
2)  فتوکپی شناسنامه.
3)  فتوکپی کارت ملی.
4) کارت خون.
5)  ۲ عدد پوشه آبی. 

 

البته من برای تحویل مدارک فقط یک پوشه به انضمام فتوکپی شناسنامه دادم ... کارت پایان خدمتتون هوشمند شده ... و از طریق پست براتون ارسال میشه .  

کسانی که عکس در داخل پادگان حسنرود گرفتند لازمه بدونید نیروی دریایی این عکس داخل پادگان رو قبول نداره و شما موظف هستید از عکاسی کنار نیرو دریایی عکس بگیرید که ده دقیقه بیشتر زمان نمیبره ..  

 

 

نگران لباس خدمت و بلندی موهای سرتون نباشید همون عکاسی کنار نیرو دریایی در کوهک تهران براتون عکس رو درست میکنه...

  

 

 

 علی  <ali.rabbani4@gmail.com>

 سلام
من برای کادر قبول شدم
میگن آموزشی  کادریها حسن رود هست درست هست یانه؟
اونجا آب وهوا چجوریه؟
کادریها راحتن یا وظیفه ها؟
متشکر میشم اگه کمکم کنی.

 

سلام دوست عزیز با تشکر از بازدید شما  از وبلاگ  

اینکه کادری ها در حسنرود اموزش میبینند یا نه اطلاع دقیقی ندارم . 

کار کادری ها نسبت به وظیفه ها به مراتب راحت تر است .. 

از لحاظ اب و هوا در تابستان به دلیل واقع بودن کنار دریا دارای هوای شرجی و گرم میباشد و در بقیه فصول هوای نسبتا خوبی را در پیش رو دارید ..

دستمال کاغذی پنجاه هزار تومانی

دستمال کاغذی پنجاه هزار تومانی در اسایشگاه ۶

روزهای بازدید امیر که فرا می رسید جنب و جوش عجیبی به پادگان دست می داد و بر دامنه نظافت ،گردگیری  و تحرکات افزوده می گشت. 


از جمله مکانهایی که بیشتر از جاهای دیگر مورد تاکید قرار می گرفت آنکادر کمد وسایل شخصی بود و در آن روز کسی حق قفل کردن کمد را نداشت. 


طبق دستور فرمانده گروهان یکم رسم بر این بود که ارشد کل ساسان سپهری(اهل تهران) با همکاری دستیارانش پس از بررسی کمدها ، کلیه وسایل اضافی را به مکان نگهداری زباله پادگان که در نزدیکی سلف بود می ریختند و از این کار دریغ نمی کردند. 


یکی از همین روزها بعد از اتمام بازدید بچه ها به آسایشگاه های خود بازگشتند و ناخودآگاه صدایی در تمام ساختمان پیچید به گمان همه دعوا بود اما منبع صدا از آسایشگاه ششم بود که خبری از دعوا نبود بلکه علی اکبر شیرعلی پور(اهل آذربایجان شرقی) یک تراول پنجاه هزار تومانی را داخل جعبه دستمال کاغذی کمد خود پنهان کرده بود و آن هم جزو وسایلی بود که بیرون انداخته شده بود. 


جست و جوی شیرعلی پور نتیجه ایی در پی نداشت و در این بین آنکه بیشتر از او ناراحت بود و سر و صدایش در ساختمان طنین افکن شده بود هادی حسین پور(اهل گیلان) بود که مدام به دیگران،اراشد و منشی ها پرخاش می نمود تا پول را پیدا کند و رنگ از رخساره باخته بود.
 

علی اکبر شیرعلی پور که در نتیجه غفلت خود باعث از بین رفتن پولش شده بود بی خیال شده و با قلب پاک و بی آلایشش تلاش بر آن داشت تا هادی حسین پور را آرام کند اما هادی تمام سطل های زباله آسایشگاه ها و مکان زباله پادگان را به هم ریخت و به چیزی دست نیافت و بالاخره نفهمیدیم دستمال کاغذی پنجاه هزار تومانی کجا رفت و پول نصیب چه انسان خوشبختی گشت.


نگاشته شده توسط منشی گد2 گر1 دوره 62- جناب امیرحمزه ملکیان