جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

رقصی به یاد ماندنی در جلوی اخوند پادگان

قرار شده بود هر خوابگاهی تیم فوتبال تشکیل بده و در مسابقات فوتسال شرکت کنه ... خوابگاه ۶ هم تیم فوتبال که تشکیل شده بود از: 

پوریا کشفی ُ جواد پسندیده ُ پویا سلطانی ُ امید مداح ُ حماد ضیاعی ُ ابراهیم ضیغم ُ سهیل باوقار . سید مراد جاوید.. 

تیم ما همیشه در موقع مسابقه طرفدار زیادی داشت حتی یکبار از سوی حمزه ملکیان با هزینه خودش به صرف ساندیس دعوت شدیم 

 

یکی از این روز ها که برای مسابقه رفته بودیم در حال گرم کردن خودمون تا شروع مسابقه بودیم که ناگهان یکی از بچه های خوابگاهمون که طرفداران زیادی در بین خوابگاه های دیگه پیدا کرده بود با رقصیدن از دم در سالن وارد شد و این رقصیدن تا اخر سالن که با تشویق بچه ها بود به پایان رسید. 

 

از قرار معلوم حاج اقای پادگان هم در سالن حضور داشتند اما به دلیل ریز نقش بودن و روی صندلی نشستن  عده ی کمی متوجه ان شده بودند .... این دوست ما به رقصیدن ادامه میداد که ناگاه صدای حاج اقا بلند شد. 

و رقاص ما مات و مبهوت در همون حالت خشکش زده بود اما شده بود سوجه ی خنده بچه ها 

 

حالا اگه گفتین این شخص رقاص کی بود؟؟؟ در قسمت نظرات اعلام کنید..... 

 

حتما از این خاطره یادتون رفته بود ها؟  

 

نظرات 12 + ارسال نظر
مجید پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ق.ظ

سلام پایه بوقا

من دوره 52 بودم

بیشین بینیم بابا...

پویا سلطانی پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ

یادش بخیر. رقاصمون هادی ترکه بود

پویا این کیانوش کجاست ؟؟؟ دلمون تنگید واسش

پویا سلطانی پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ

هیچ چیز تو دنیا مثل جیم زدن به آدم حال نمیده

جمشید جهانتیغ پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام . پویا شما همیشه یک نفر معترض بودی . البته نسبت به مرخصی بعضی از بچه ها. امیدوارم هر جا هستید موفق باشید .

جناب جهان تیغ سلام .... پوریا یا پویا ؟؟؟؟ من معترض بودم یا پویا سلطانی؟

جمشید جهانتیغ جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ

پویا

جناب جهان تیغ پویا همیشه نسبت به بی عدالتی در مرخصی اعتراض داشت اما کم لطفی شما و دیگر درجه داران پادگان شامل حال پویا و دیگر بچه های معترض میشد.... .البته نا گفته نماند در بین درجه داران ارتش شما در رعایت عدالت اگه نگیم خوب ... بد هم نبودید

مبین جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ

سلام
فرمانده توپخانه و آتش شبانه خوابگاه ۶ هادی خ

سلام مبین خیلی دلم واستون تنگ شده ... تمامی صحنه ها در جلوی چشمام هست

امیرحمزه جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ

سلام بر رفقایی که قسمتی از سفرنامه زندگی ام را با آنها گذرانیدم و هماره یادشان را گرامی می دارم.
پوریا خان:

تا قیامت شادمان باشی که شادم کردی

کی رود این نعمت از یادم که یادم کردی

حمزه ی عزیز من همیشه به یاد شما و همتون هستم... فلسفه این وبلاگ هم همینه... ارزش این وبلاگ چندین سال دیگه معلوم میشه .. اما حیف که عده ی کثیری از این وبلاگ بی خبرند و دوستان در اطلاع رسانی کم لطفی مکینند.

جمشید جهانتیغ یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ

سلام تو یه جمع عدالت به طور کامل و صددرصد نمیشود اجرا کرد قبول دارم

خدا رو شکر یکی پیدا شد انتقاد رو قبول کنه .... سلام جناب

حامد ارشد خوابگاه ۶ جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ

عزیز باید اطرافیان را مجبور کنی که عدالت واست اجرا شه وگرنه این روزا عدالت رنگی نداره

پویا سلطانی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام جناب جهانتیغ
ممنون از لطفتون...

مرتضی محسن زاده شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام به همه خاطرات از یاد رفتنی نیست آقای خانبازیان رقاص خوبه ما بود.

سلام داش مرتضی گل ... حتما باهات تماس میگیرم .. خوشحالم کردی

سهیل پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

سلام به همه ی بچه های خوابگاه 6 دوره 62 دوستون دارم(هادی خان که چند روز پیش با هم تهران بودیم)

خیلی سالاری سهیل جون ... همیشه به یادمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد